خوشبختي در سه جمله

گروه 99 چيست؟؟

پادشاهي که يک کشور بزرگ را حکومت مي کرد، باز هم از زندگي خود راضي نبود؛ اما خود نيز علت را نمي دانست.
روزي پادشاه در کاخ امپراتوري قدم مي زد. هنگامي که از آشپزخانه عبور مي کرد، صداي ترانه اي را شنيد.
به دنبال صدا، پادشاه متوجه يک آشپز شد که روي صورتش برق سعادت و شادي ديده مي شد.
پادشاه بسيار تعجب کرد و از آشپز پرسيد: ‘چرا اينقدر شاد هستي؟
آشپز جواب داد: ‘قربان، من فقط يک آشپز هستم، اما تلاش مي کنم تا همسر و بچه ام را شاد کنم.
ما خانه اي حصيري تهيه کرده  ايم و به اندازه کافي خوراک و پوشاک داريم.
بدين سبب من راضي و خوشحال هستم…’
 
نخست وزير به پادشاه گفت : ‘قربان، اين آشپز هنوز عضو گروه 99 نيست!!!
 
اگر او به اين گروه نپيوندد، نشانگر آن است که مرد خوشبيني است.’
پادشاه با تعجب پرسيد: ‘گروه 99 چيست؟؟؟
نخست وزير جواب داد: ‘اگر مي خواهيد بدانيد که گروه 99 چيست،
بايد اين  کار را انجام دهيد: يک کيسه با 99 سکه طلا در مقابل در خانه آشپز بگذاريد.
به زودي خواهيد فهميد که گروه 99 چيست!!!’
پادشاه بر اساس حرف هاي نخست وزير فرمان داد يک کيسه با 99 سکه طلا را در مقابل در خانه آشپز قرار دهند..
آشپز پس از انجام کارها به خانه باز گشت و در مقابل در کيسه را ديد. با تعجب کيسه را به اتاق برد و باز کرد.
 
با ديدن سکه هاي طلايي ابتدا متعجب شد و سپس از شادي آشفته و شوريده گشت.
آشپز سکه هاي طلايي را روي ميز گذاشت و آنها را شمرد. 99 سکه؟؟؟
آشپز فکر کرد اشتباهي رخ داده است. بارها طلاها را شمرد؛ ولي واقعاً 99 سکه بود!!!
او تعجب کرد که چرا تنها 99 سکه است و 100 سکه نيست!!!
کر کرد که يک سکه ديگر کجاست و شروع به جستجوي سکه صدم کرد. اتاق ها و حتي حياط را زير و رو کرد؛
اما خسته و کوفته و نااميد به اين کار خاتمه داد!!!
آشپز بسيار دل شکسته شد و تصميم گرفت از فردا بسيار تلاش کند تا يک سکه طلايي ديگر بدست آورد
و ثروت خود را هر چه زودتر به يکصد سکه طلا برساند.
تا ديروقت کار کرد. به همين دليل صبح روز بعد ديرتر از خواب بيدار شد و از همسر و فرزندش انتقاد کرد
که چرا وي را بيدار نکرده اند!!! آشپز ديگر مانند گذشته خوشحال نبود و آواز هم نمي خواند؛
او فقط تا حد توان کار مي کرد!!!
پادشاه نمي دانست که چرا اين کيسه چنين بلايي برسر آشپز آورده است و علت را از نخست وزير پرسيد.
نخست وزير جواب داد: ‘قربان، حالا اين آشپز رسماً به عضويت گروه 99 درآمد!!!
خوشبختي ما در سه جمله است : تجربه از ديروز، استفاده از امروز، اميد به فردا 
ولي ما با سه جمله ديگر زندگي مان را تباه مي کنيم :

حسرت ديروز،

               اتلاف امروز،

                             ترس از فردا.                                


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: داستانک ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:خوشبختي در سه جمله"تجربه از ديروز, استفاده از امروز, اميد به فردا"تباه"داستانک, | 17:38 | نویسنده : سیامک |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • سه میل